عکسای تولدت
سلام به یه دونه دخترم به تاج سرمالبته فعلا یه دونه ای شاید الان که داری این
پست و می خونی دیگه یه دونه نباشی
خوبی گل مامان؟؟؟؟؟
الان که خوب نیستی شبی که قرار بود برات جشن بگیرم بردمت حمام وقتی اومدی
سرماخوردی شب تو خواب سرفه می کردی و صداتم گرفت دو شب پیش تو خواب همش
ممه می خواستی و نمی خوابیدی منم خیلی خسته بودم و شدیدا خوابم می مدعصبانی
شدم و بهت گفتم بخواب دیگه ممه نیست تو هم گفتی مامان گوشم درد میکنه نمیدونی
که دلم برات کباب شد اون شب بیشترش تو بغلم بودی فرداش بردمت دکتر و گفت
عفونت کرده حالا خدارا شکر خیلی بهتری البته بعد از یک هفته دارو خوردن
راستی عمه النازم دیروز زایمان کرد ٢٠/٩/٩٢ ده روز با تاریخ تولد تو فرق داره
خوب حالا بریم سراغ تولدت چهارشنبه ١٤/٩/٩٢برات جشن گرفتم با تم مینی موس
دو روز اخر خیلی کار داشتم نمی دونستم کدومشا انجام بدم شب تولدتم تا
ساعت ٤ بیدار بودم و صبحم ٦ بیدار شدم و بقیه تزییناتو انجام دادم ساعت ٩ بود
بیدار شدی وقتی بادکنکا را دیدی یه دفعه خندیدی و گفتی تولدت مبارک/ تولد منه.
منم هر چی سعی کردم بخوابونمت دیگه نخوابیدی نمیدونی چه ذوقی کرده بودی
راه میرفتی و بهم میگفتی تولد منه انگار باورت نمیشد.
ساعت ١٠خاله ندا اومد کمکم قرار شد که سالاد ماکارونی و بندری بدیم که
زحمتشو خاله ندا کشید و من بقیه کارارا انجام دادم بالاخره همه چیز به خوبی و خوشی
تموم شد و من یه نفس راحت کشیدم اخه یک ماهی میشد درگیر کارای تولد بود شبا
تا ساعت ٣ بیدار بودم و وسایل تولدتا طراحی می کردم همه چیز همونطوری شد
که می خواسم همه کفشون بریده بود به خصوص عمه هات و مادر جون اخه
تولد تم دار تا حالا ندیده بودند
دست بابا محسنم درد نکنه علی رقم میل باطنیش که از این تشریفات و تولدای
تم دار خیلی خوشش نمی مد و لی هر کاری که گفتم برام انجام داد و واسمون چیزی کم
نزاشت دستش و می بوسم
خوب حالا نوبتی هم باشه نوبت عکساس اول از همه بریم سراغ کارتای دعوت
که خیلی خوشمل شده بود نه اینکه خودم طراحیش کردم بگما همه می گفتند
این روی کارت بود که از وسط تا میشد
و این هم داخل کارت
ورودی در
جایگاه پرنسسم
تاج های مهمونا و برگه یادگاری
ساعت به دنیا اومدنت
میز خوراکی ها
سالاد ماکارونی
ژله انار و زله رنگین کمان که البته رنگین کمانم 4 رنگ بیشتر نداشت وقتی می خواستم برش گردونم
خراب شد و 4 رنگ ازش باقی موند
طرح کیکت اصلا به دلم نبود چون من یه مدل دیگه می خواستم ولی نتونستند برام در بیارند
ومنم به ناچار این و انتخاب کردم
عروسک مامان
عاشق برف شادی شده بودی خیلی برات تازگی داشت
بقیه عکساتو تو پست بعدی برات میزارم