جشن دندونی
سلام قند عسلم ببخشید گلم اگه چند روزی هست که برات چیزی ننوشتم اخه داشتم کارای جشنتو میکردم یکشنبه 25/4/91 برات یه جشن کوچولو گرفتم مهمونامونم مامان فاطمه بود و دوتا خاله ها و مادر و سه تا عمه ها و دوتا مامان بزرگا با اینکه یه جشن کوچولو بود ولی خیلی خوش گذشت ولی شما خواب بعد ازظهرتونا نرفته بودید و همش داشتی غر می زدی هر کی بغلت می کرد گریه می کردی ولی تا میومدی بغل خودم اروم می شدی خیلی دوست دارم مامانی هر روز شیرین و شیرین تر می شی &n...